در مورد تمدن جدید و اثرات آن گفته اند : یاد گرفته ایم
مانند مرغ در هوا پرواز کنیم و مانند ماهی در دریا شنا کنیم ، ولی نمی دانیم روی
زمین چطور زندگی کنیم !
و نیز گفته اند : مگر نمی دانید که فتح را سرباز گمنام می
کند و نتیجه را دیگران می برند . مگر در تاریخ نخوانده و خود شاهد نبوده ایم که
همیشه آنها که در صف عقب ، در پناه و سلامت نشسته اند ، می آیند و از روی آنها که
در صف جلو مبارزه کرده اند و جان داده اند ، می گذرند . دنیا وقت و حوصله ندارد که
تحقیق کند و بداند چه کسی خدمت کرده و چه کسی نکرده است .
در برخی از نقاط دنیا مثل ایران در نهضت ملی شدن نفت و
ویتنام در نهضت نجات از استعمار فرانسه ، برخی دولتهای مقتدر از نهضتهای ملی حمایت
می کنند ؛ تا وقتی که چنگال ستمگر را کوتاه می کنند ، بلافاصله خودشان چنگالهای
قوی تر خود را فرو می کنند . نفت ایران ، ملی می شود اما نتیجه اش این است که
آمریکا جای انگلستان را می گیرد . ویتنام ، فرانسه را بیرون می کند و آمریکا در
این کار آنها را حمایت می کند ، اما بعد خودش بصورت خطرناکتر ، جانشین آن می شود و
بعد ...
باید گفت هنر جو
فروشی و گندم نمایی ، کاسه زیر نیم کاسه داشتن است . با گرگ دنبه خوردن و با چوپان
گریه کردن . بزرگترین صنعت و هنر قرون
جدید تفکیک دین از نیکوکاری است و بزرگترین ماشین عصر ما قلب حقایق است .
چند سخن از استاد شهید مطهری :
اسلام به عناوین مختلف دستور داده است که مسلمانان دور هم
جمع شوند ، یکدیگر را از نزدیک ببینند و از احوال یکدیگر مطلع شوند تا دلهاشان به
یکدیگر نزدیک شود و شکافها پر شود .
طبق نصوص اسلامی ، عبادت اگر در خلوت باشد به اخلاص نزدیکتر
است در عین حال اسلام دستور اکید داده که نماز به جماعت خوانده شود ، تا دلهای
مسلمانان به یکدیگر نزدیک شود .
پیغمبر (ص) و علی (ع) ، نیاز به مشورت نداشتند ، ولی مشورت
می کردند تا اولا دیگران یاد بگیرند و ثانیا با مشورت کردن به همراهان و پیروان
خود شخصیت می دادند .
انسان نباید طرز فکرش این باشد که کار سبک جسمی یا روحی
پیدا کند ، باید کارها را بر روح خود سبک کند و در خود تولید عشق و علاقه و رضایت
نماید .
ما باید با عواملی که خواب آورند ، مبارزه کنیم . بسیاری از
شعربازی ها و درویش بازی ها مانع رشد ماست ؛ همچنان که بسیاری از کتابها ، فیلم ها
و مجله ها ، ما را غافل می کند .
آن کس که از نیروی عقل و تدبیر ، بی نصیب است ، مانند
ماشینی است که در شب تاریک در حرکت است و فاقد چراغ و راهنماست .
جاهلیت از آن جهت ، جاهلیت است که طرز تفکر نادانانه است ،
نه اینکه خود علم در میان جامعه نباشد و لهذا ممکن است مردمی عالم و متمدن از نظر
قرآن ، اهل جاهلیت باشند .
در کدام عصر ، علم مانند عصر ما ، قدرت و گسترش داشته است و
در کدام عصر ، مانند این عصر ، مقهور دیو شهوت و اژدهای خودخواهی و جاه طلبی و پول
پرستی بوده است .