قرآن و عترت

دریچه مسلمانی = مفاهیم و معارف اسلامی ، اتصال به قرآن و اهل بیت

قرآن و عترت

دریچه مسلمانی = مفاهیم و معارف اسلامی ، اتصال به قرآن و اهل بیت

کد آهنگ

قرآن و عترت

من مسلمانم و عاشق امام زمان هستم و این وبلاگ رو بعنوان یک اقـدام در جهت انتظار عملی امام زمان (عج) طراحی کردم و سعی می کنم به اندازه توان خودم تلاش کنم . اینم بگم که دعای کمیل رو خیلی دوست دارم . سعی می کنم تا بتونم دنبال تفسیر قرآن و جلسات تفسیر باشم .
سه خصوصیت دارم .
اول : حاضر نیستم به خاطر آبادی دنیای خودم ، دنیای دیگران رو خراب کنم .
دوم : حاضر نیستم آخرت خودم را بخاطر دنیای دیگران خراب کنم.
سوم : حاضرم به خاطر آباد کردن آخرت دیگران حتی دنیای خودم خراب بشه .

ضمنا اکثر مطالب وبلاگ ، تماما نوشته خودمه . می دونم سلیقه ها متفاوته اما امیدوارم مطالب نوشته شده جوری باشه که تفسیر درستی از مفاهیم دینی انجام داده باشم هر مطلب هم که از جای دیگه ای هست منبعش نوشته شده .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
ذكر ايام هفته
ذکر روزهای هفته
ايام هفته
تاریخ روز
اوقات شرعي
اوقات شرعی
دعاي فرج
دعای فرج
همراه با قرآن
آیه قرآن تصادفی
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
تدبر در قرآن
آیه قرآن
وصيتنامه شهدا
وصیت شهدا
ساعت
ساعت فلش مذهبی

۲۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ما همه اینطوری هستیم که توی جوونی علی رغم اینکه می خوایم پاک باشیم ولی نمی تونیم از لذت گناه بگذریم و تو خلوتهامون گناه می کنیم و بعد می گیم توبه می کنیم و واقعا هم وقتی سن مون بالا می ره و به پیری نزدیک می شیم آدم های پاک و صالحی می شیم اما بدونیم امام زمان جوانان صالح می خواد نه پیرمرد . یاران امام زمان جوانانی هستند که برگزیده اند نه افراد مسنی که پاک و صالح باشند پس جوانهای صالحی باشیم . 

  • مهدی جعفری زاده
مقایسه کنید
واقعا هم وای به حالمان اگر ...
هنوز یادمان نرفته دیروزمان 
و هنوز هم بعد سالها گل پرپرشده ای (تکه ای استخوان و پلاک) 
دیروزمان را یادمان می آورد و امروزمان ...


عکس شهدا و برعکس شهدا
  • مهدی جعفری زاده

دکلمه دوم زیبای علی فانی در مدح امام زمان (ندیدم شهی در دلارایی تو)



عنوان: ندیدم شهی در لارایی تو
حجم: 8.58 مگابایت


یا ابا صالح
  • مهدی جعفری زاده

استاد محدثی

بهانه خوبی بود . به خاطر تهیه اخبار برای سایت (که در واقع بخشی از کار من همین بود) باید هرجا که حجه الاسلام محدثی امام جمعه شهرستان می رفتند ، من هم حاضر می بودم .

اولش که ذوق و شوق بود . یک کار جدید و یک تجربه جدید ، از طرفی هم کار با دوربین عکاسی و وسایل ضبط صدا و شوق اینکه در کنار امام جمعه باشم ، عامل رغبت من به این کار شد .

اما به مرور ، با وجود اینکه باید طبیعتا بعد از مدتی ، از کار خسته و از تکرارها ، کلافه می شدم (مخصوصا که گاهی وقتها باید دو سه شب پشت سر هم پای سخنرانی می نشستم و باز دوباره ، همان مدت زمان را صرف گوش دادن سخنرانی هایی که ضبط کرده بودم ، می کردم و بعد هم باز همان مطالب را تایپ می کردم ) جوری به این کار عادت کرده بودم که اگر یک مجلس را نمی توانستم بروم ، احساس می کردم چیز با ارزشی را از دست داده ام .

بد نیست همین جا به موضوعی اشاره کنم که باعث دلگرمی من در همان اوایل کار شد . شاید یک تصور بود که در واقعیت هم اینگونه نباشد ، اما همین تصور باعث شد ،بیشتر مشتاق کارم شوم و آن این است :

اول که شروع بکار کرده بودم و صحبتهای حاج آقا (امام جمعه محترم شهرستان) را آماده و تایپ می کردم ، برای اصلاح خدمت خود حاج آقا می بردم . حاج آقا هم بعد از دیدن و مطالعه آنها به من می گفتند فعلا این مطالب را روی سایت نیاورید و فقط در جایی نگهداری کنید . و این صحبت بعد از هر مراسم که من مطالب را تایپ می کردم ، تکرار می شد . این حرفها کمی باعث دلسردی من می شد ، چون زحمت زیادی برای ضبط و آماده کردن و ویرایش و تایپ آنها می کشیدم . اما در عین حال باز حاج آقا به من مراسم بعدی را یادآور می شدند و با لحنی خوب و مشتاقانه از من می خواستند حتما آنجا حاضر باشم . من هم به حرف حاج آقا گوش می دادم و در مجلس بعدی هم که حاج آقا سخنرانی می کردند ، می رفتم و باز با دوربین عکس می گرفتم و صدا را ضبط می کردم و باز مطالب را تایپ و خدمت حاج آقا می بردم و همان ماجرا تکرار می شد . با خودم فکر کردم اگر حاج آقا نمی خواهد من این مطالب را تهیه کنم و روی سایت بگذارم و زیاد برایشان این موضوع مهم نیست ، پس چرا اینقدر با اشتیاق از من می خواهند در مراسمات حاضر باشم . حالا که مدت زیادی است در محضر حاج آقا هستم ، این را می فهمم .

تصور من این بود که حاج آقا این کار را (تهیه خبر برای سایت و تایپ مطالب) بهانه قرار دادند ، تا من خود را مقید به شرکت در مراسم و مجالس مذهبی کنم و تبعا از مطالبی که توسط حاج آقا و دیگران بیان می شود ، بهره بگیرم . وقتی این فکر و تصور در من ایجاد شد خیلی بیشتر مشتاق این کار شدم . البته شاید این فقط یک تصور بود اما هرچه که بود الآن مرا مقید به شرکت در مراسم کرده و باعث شده خیلی چیزها را یاد بگیرم و به خیلی چیزها مقید باشم .

حالا که خدا را شکر سایت ، پویا و زنده شده و خبرهای آن خیلی خوب و به سرعت ارائه می شود و مدیر محترم سایت و دیگرانی که می دانند من با این سایت همکاری دارم ، گاها از من به خاطر تهیه مطالب و اخبار تشکر می کنند (هرچند اصلا قابل چنین تقدیری نیستم) ، افتخار می کنم که قدم در چنین راهی گذاشتم و احساس غرور می کنم که در محضر استاد محدثی امام جمعه شهرستان و فرزندشان حاج مرتضی که لطف فراوانی به بنده داشتند ، هستم و خدا می داند بهره ای که در این چندماه ، از پای منبر حاج آقا نشستن ، نصیبم شده ، در طول عمرم تا کنون نصیبم نشده بود . شاید این تکرار که صحبتهای حاج آقا را در مساجد و خطبه های نماز جمعه می شنوم و بعد هم از طریق دستگاه ضبط صدا دوباره برایم پخش می شود و بعد هم در حین تایپ و بازنگری می بینم و در آنها می اندیشم ،‌ باعث شده نکاتی را بفهمم و چیزهایی را بر اثر این تکرار حفظ کنم و در ذهنم بسپارم که خیلی ها از آن محروم و بی بهره اند . خیلی از احادیث و روایات و نکات مهم و معارف دین و اخلاقیات ، در اثر تکرار (از این بابت که موقع موالید و شهادات و اعیاد ، حاج آقا چندجا منبر می روند) ، در ذهنم مانده و حکاکی شده و چراغ راه برایم شده اند .

اینکه حاج آقا در مورد آشنایی و مطالعه سیره ائمه و عمل به آنها که مایه رسیدن به سعادت است ، تاکید می کنند ، از چیزهایی است که زیاد شنیده ام و سعی کردم به آن عمل کنم .

یا روایت جابر در مورد آیه اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم که در مورد اطاعت و حقانیت ائمه آمده و در آن روایت آمده که جانشینان پیامبر 12 نفرند و پیامبر نام تک تک آنها را برده ، را حفظ شده ام .

یا این سخن حاج آقا ، آویزه گوشم شده که شیعیان باید مایه آبروی اهل بیت باشند نه مایه ننگ آنها و شیعه در راه ولایت از خود گذشتگی می کند ، به کسی ظلم نمی کند و پا روی حق نمی گذارد و تلاشش برای حق است .

یا اینکه حاج آقا مکررا در مجالس می گویند در یادگیری معارف دین تلاش کنید و همین طور اینکه به خاطر موهبت دوستی اهل بیت ، شکرگزار خدا باشید ، در قلبم نقش بسته است .

هرگز از ذهنم پاک نمی شود که حاج آقا به خواندن زیارات ائمه سفارش می کنند و از مردم می خواهند معانی آنها را مورد توجه قرار بدهند . این مطلب را چند بار به نقل از حاج آقا تایپ کردم که : در زیارت امین الله می خوانیم سلام بر تو ای امین خدا بر روی زمین (دین امانت است و امام امانتدار ، پس دین صحیح را از ائمه بجوییم . معارف دین را از کلام ائمه بیاموزیم) .

یا این شعر ابن سیفی درباره روش وشیوه اهل بیت را که حاج آقا چند بار نقل کردند ، خیلی دوست دارم که می گوید : ما وقتی غالب و پیروز شدیم ، شیوه ما عفو و گذشت بود . شما که غالب شدید و حکومت را بدست گرفتید ، بیابانها را از خون ما رنگین کردید . شما قتل اسیران را حتی رواج دادید ، اما شیوه ما عفو و گذشت بود . این تفاوتی است میان ما و شما ، میان طینت ما و طینت شما . از کوزه همان تراود که در اوست .

و یا حرفهای حاج آقا در ایام محرم مانند آیینه ای همواره در جلوی چشمم باقی می مانند که فرمودند :

مجالس امام حسین باید مقدمه ای باشد برای آشنایی به دین و عمل به آن .

مقصود و فلسفه امام حسین ، برای اصلاح و تربیت و هدایت و امربه معروف و نهی از منکر بود .

یا سخنان امام حسین شب عاشورا در حمد و ثنای خدا که فرمود : خدایا تو را شکر به بهترین شکرها و ثناها . و سپاسگزار هستم در سختی ها و آسایش و نعمت . خدایا تو را حمد می کنیم که نعمت نبوت و پیامبری را در خاندان ما قرار دادی . به ما علم قرآن آموختی و ما را صاحب بینش و بصیرت در دین قرار دادی . به ما چشم بینا و گوش شنوا و دل آگاه عطا نمودی . پس ما را از بهترین شکرگزاران قرار ده .

یا آشنایی با شهدای کربلا و اصحاب امام (مثل زهیر بن قین ، وهب بن عبداله و ...) و جایگاه و مقامشان که بهترین اصحاب بودند و حرّ بن یزید ریاحی و داستان توبه اش و اینکه بصیرت او و انتخاب راه درست ٬ او را عاقبت به خیر کرد ، همه و همه را مدیون پای صحبت حاج آقا نشستن ، هستم .

اگر زیارت امام حسین (و شهادت به اینکه امام ، نماز را به پا داشت و باعث ایتاء زکات شد و احیای امر به معروف و نهی از منکر کرد و مطیع خدا و رسول بود ) و یا زیارت حضرت ابوالفضل (و اینکه مقام اطاعتش از خدا و رسول و ائمه ، او را با عظمت کرد و ادب ابوالفضل همان اطاعت محض او از ائمه بود) را حفظ هستم ، باز این را از نکته برداری سخنان حاج آقا دارم .

یادم هست حاج آقا در جلسه روحانیون مستقر شهر و روستا در سازمان تبلیغات اسلامی که من هم برای تهیه عکس و خبر آنجا حضور داشتم ، گفتند که به اندک و جذب کم قانع نباشید اما در عین حال اگر حتی یک نفر را هم هدایت کنید ، کار بزرگی انجام داده اید و از اجر زیادی برخوردار می شوید . می دانم اگر عاقبت به خیر شوم ، خود حاج آقا مشمول این سخن خودشان شده اند .

این موضوع را هم در جلسات اخلاق حاج آقا یاد گرفتم که مسلمان نه ذلیل باشد که هرکس او را لگد مال کند و نه اگر قدرتی دارد ، به کسی ظلم کند .

نه آن مورم که بر پایــم بمالنـــد          نه زنبورم که از نیشم بنالند

کجا خود شکر این نعمت گذارم          که دارم زور و آزاری نــــدارم

یا هنوز سفارش به تقوای الهی را از خطبه دوم نماز جمعه در گوشم دارم و با اشتیاق منتظر نمازجمعه هفته بعد هستم .

از موضوعات دیگری که به برکت قدم گذاشتن در این راه (همکاری با سایت حوزه و در معیت امام جمعه بودن) یاد گرفتم ،  انتخاب دوستان نیک و برگزیده ، ارتباط با علما ،‌ تلاش در جهت تقویت حوزه های علمیه است و می دانم چیزی که هم دین از ما می خواهد و هم تاکید امام جمعه محترم است ، این است : نماز ، نماز ، نماز

به عنوان آخرین جمله حدیثی را که حاج آقا در یکی از جلسات اخلاقشان گفتند بیان می کنم : اگر کسی نفسش در نزدش گرامی بود ، دنیا در نظرش کوچک خواهد آمد .

 

خدایا ! ای کاش که از این دنیای کوچک به کمک دوستان و برگزیدگان و اولیای تو و راهنمایی بزرگانی چون حاج آقای محدثی ، بهره و توشه ای بزرگ برای آخرتم ببرم .

 

باز هم خدا را شکر می کنم و به این فکر می کنم که اگر یکسال کامل ، این توفیق را داشته باشم که با امام جمعه محترم ، هرجا که منبر می روند ، باشم و صحبتهای حاج آقا در تمام موالید و شهادات و اعیاد و خطبه های نماز جمعه را درک کنم ، چقدر مطالب مفید در ذهنم می ماند و چقدر به معلوماتم اضافه می شود . از خدا می خواهم باز هم توفیق شرکت در مراسم مذهبی و عمل به سیره اهل بیت را به من عطا نماید !

  • مهدی جعفری زاده


بهانه خوبی بود . به خاطر تهیه اخبار برای سایت (که در واقع بخشی از کار من همین بود) باید هرجا که حجه الاسلام محدثی امام جمعه شهرستان می رفتند ، من هم حاضر می بودم . اولش که ذوق و شوق بود . یک کار جدید و یک تجربه جدید ، از طرفی هم کار با دوربین عکاسی و وسایل ضبط صدا و شوق اینکه در کنار امام جمعه باشم ، عامل رغبت من به این کار شد .

جوری به این کار عادت کرده بودم که اگر یک مجلس را نمی توانستم بروم ،

احساس می کردم چیز با ارزشی را از دست داده ام .

استاد محدثی

متن کامل مقاله را در ادامه مطلب و یا بالای صفحه در قسمت در محضر استاد مشاهده نمایید

  • مهدی جعفری زاده

قسمت هجدهم : سیگار یا زن دوم

 

مدت یک ساعت پیش یه بنده خدایی بودم که داشت تند تند سیگار می کشید و توی این یک ساعت داشت از یکی دیگه بد می گفت . اون هم فقط به خاطر اینکه زن دوم گرفته بود . داشت ملامتش می کرد . شاید هم به حساب خودش دلش برای زن اولش می سوخت . البته این حرف این بنده خدا تنها نیست . الان همه جامعه همین جور فکر می کنن . یعنی شاید کسی که زن دوم می گیره از منظر مردم گناه کبیره انجام داده . بهش گفتم : برادر من مگه اون که زن دوم گرفته گناه کرده یا شرع و قانون گفته که کار اون اشتباهه . بنده خدا یه کم تعجب کرد ! آخه انتظار داشت مثل خیلی از مردم منم شروع به تایید حرفای اون بکنم . یه کم حرف غیرمنطقی زد و خواست من رو قانع کنه که کسی که زن دوم می گیره ، گناهکاره . اما جواب من این بود : اتفاقا تو داری گناه می کنی چرا که توی اسلام گفتند کسی حق نداره به سلامتی خودش ضرر برسونه حالا شما با این سیگاری که می کشی هم داری پولت رو دود می کنی و هم داری به سلامتی خودت ضرر می رسونی که هم سلامتی و هم مال از چیزهایی هستن که در آخرت از اونها سئوال می شه و تو گناهکار شناخته می شی اما برعکس اون بنده خدایی که رفته زن دوم گرفته علاوه بر اینکه نیت اون برای ما پوشیده هست که شاید نیت بسیار پاک و خیری داشته باشه جدای از اون هم طبق شرع و قانون هیچ عمل خلافی رو انجام نداده و حتی خدا توی قرآن این کار رو حلال دونسته و گفته ((هر چه از زنان [دیگر] که شما را پسند افتاد دو ، سه یا چهار تا ، به زنى گیرید پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید به یک [زن آزاد] یا به آنچه [از کنیزان] مالک شده‏اید [اکتفا کنید] )) .

 

البته این طرز فکر مخصوص اون بنده خدا تنها نیست . الان توی جامعه همه دارن معارف اسلام رو برعکس می فهمن و این موضوع هم مختص این قضیه تنها نیست توی خیلی چیزهای دیگه هم ما داریم حلالهای اسلام که کلی دلیل و حکمت به دنبالش هست رو ، حروم می شمریم و برعکس کلی از چیزایی رو که نهی شده ، به راحتی و با تایید عرف و افکار عمومی انجام می دیم . عزیزان بیایم مسلمون واقعی باشیم و اسلام رو اونجور که واقعا هست بفهمیم و درک کنیم و بهش عمل کنیم .

 

  • مهدی جعفری زاده


آیت اله مکارم شیرازی با اشاره به آیات و روایات بر ضرورت صرفه جویی در مصرف آب تأکید کرد و اظهار داشتند: در دین اسلام نسبت به صرفه جویی تأکید فراوان شده و اسلام نیز نسبت به این مسأله سفارش کرده است... اسلام در مسأله صرفه جویی و عدم اسراف حجت را بر ما تمام کرده و حتی بیان شده که برای وضو نیز نباید بیش از حد مجاز، آب مصرف کرد... اسلام با وسواس مخالف است ... اسراف در مسأله آب و برق حرام است و باید مردم نسبت به این مسائل و صرفه جویی در آن توجه لازم را داشته باشند.

صرفه جویی

برگرفته از سایت آیت اله مکارم شیرازی


  • مهدی جعفری زاده

روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند : این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟ 

ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم، خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه، مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به ماجرا برد و گفت: فرزندم، امیدوارم که نامت عالمگیر شود . 

بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر می داند.

دعای مادر

برگرفته از ghasedoon.blog.ir

  • مهدی جعفری زاده


قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند    بس تاسف که از این حاصل ایام بریم            حافظ

شریفترین چیزهای دنیا  "عمر" است ، که باید آن را قدر دانست ؛ و چنین سرمایه ی بزرگی را رایگان از دست دادن ، کمال بی خردی و نادانی است ! مثلی است انگلیسی که می گویند : " وقت طلاست ." گرچه ایرانیان هم غالبا در مقام ارزش وقت و عمر ، این مثل را به کار می برند ؛ ولی آنان که چنین مطلبی را گفته و می گویند ، سخن را به میزان حقیقی نسنجیده اند ، زیرا یا "وقت" را خیلی تنزل داده و یا "طلا" را چندین هزار برابر ترقی داده اند ؛ و گرنه "طلا" چیزی نیست که قابل برابری با "وقت" باشد . بنابراین وقت عزیزترین و باارزش ترین گوهرها است . نباید دقیقه ی آن را به بیهوده تلف کرده ، به هدر دهیم . باید متوجه بود که در برابر چنین سرمایه ای قیمتی ، چه متاعی را باید خریداری نمود .

          دیده اید که بعضی اشخاص ، هزینه های روزانه زندگی خود را ، یادادشت می کنند . این عمل علاوه بر تنظیم امور مالی خانواده ، اثیر زیادی در صرفه جویی و جلوگیری از خرجهای بیهوده و بی معنی دارد . معمول است که بزرگان ، خاطرات و رویدادهای اطرف خود را می نویسند ؛ چون می خواهند در خاطرات خود ، نویسنده اعمال بد خود نباشند ، دقت می کردند در گفتار و کردارشان عمل زشت و شرم آوری نباشد ؛ لذا اشتیاق به کارهای نیک و انصراف از اعمال ناپسند در فکر آنها قوت می گرفت .

           پس عاقل کسی است که وقت خویش را به کاری صرف کند ، که یا فایده دنیوی و یا آخرتی و یا مردمی داشته باشد و از بیکاری و کارهای بی فایده ، سخت گریزان باشد . تا چه رسد به اعمالی که علاوه بر مفید نبودن ، زیان آور هم باشد !

آن طفل که قدر وقـت دانست           دانستـن قــدر خــــود توانست

هرچون که رود ز دست انسان            شاید کـه به دسـت آیـد آسان

جــز وقـت که پیش کس نیاید          چـون رفـت ز کف دگــر نیاید

گر گوهری از کفت برون تافت           در سایـه وقـت می تــوان یافت

ور وقت ز دست رفــت ارزان              بـا هیـچ گـهـر خـریـد نتــــوان

  • مهدی جعفری زاده

قسمت هفدهم : اسلام تاپ

اسلام ناب رو می دونین که چیه ، می خوام از اسلام تاپ top براتون بگم . توی شهر ما دیگه چیزی به نام اسلام ناب نیست . یعنی اسلام رو یه کمی آپدیت کردن . سطح اسلام رو بردن بالا و به اصطلاح به روزش کردن . توی شهر ما نماز خوندن مهم نیست ولی نذری دادن و سفره گرفتن شاید برا یعضیا واجب شده . توی شهر ما توی شادی ها به هر وسیله ای شاد بودن اشکال نداره . توی شهر ما شب عروسی ، نماز واجب نیست و برعکس توی اون شب تمام اقوام زن به داماد محرم می شن و جلوش می رقصن و می گن این یه شب اشکال نداره . توی شهر ما اگه شما رو به عروسی دعوت بکنن و شما نری ، گناه کبیره انجام دادی ولی در عوض چیزی به نام صله رحم وجود نداره . توی شهر ما اگه به یه گدایی کمک کنی باید به صد نفر جواب بدی که چرا پولی رو از گلوی زن و بچت زدی ولی اگه میلیون میلیون خرج لوازم تزیینی بکنی کسی بهت چیزی نمی گه تازه به عنوان یک شخص بافرهنگ هم تلقی می شی . توی شهر ما مردها به زناشون می گن آرایش کن و از خونه بیرون شو و زنشون رو مثل عروسک توی خیابون راه می برن تا همه ببینن و بگن چه با کلاسه و توی این شهر اگه مردی غیرت داشته باشه و جلوی آرایش کردن زنش رو بگیره بهش می گن دل سیاه . مردمان این شهر به پول احترام می ذارن نه به شخصیت و اخلاق . مردمان این شهر مسجد رو نمی شناسن در عوض تالارهای عروسی و فروشگاههای لوازم تزیینی و ... رو خوب می شناسن . تو شهر ما قرآن مقدسه به خاطر همین فقط توی جعبه قرآن روی یه کمد که دیده نشه گذاشته می شه و کاملا تمیز و نو می مونه (بخاطر اینکه کسی سراغش نمی ره( . تویی شهر ما اسلام رو جور دیگه ای فهمیدن . اسلامی که ساخته دست خود مردمه نه اون اسلام نابی که از طرف خدا اومده باشه و نه اون اسلامی که خدا در روز عید غدیر فرمود وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا .   

 

  • مهدی جعفری زاده


کتاب مفاتیح الجنان واقعا دارای دعاهایی هست که اوج بندگی به خدا را نشان می دهد . دعاهایی که اگر از روی اخلاص و با معرفت خوانده شود قطعا خدا جواب آن را خواهد داد . همانطور که در دعای کمیل می بینیم ،‌ این دعا سراسر اظهار بندگی و درخواست استغفار در درگاه خداوند است . در دعای توسل باز با توسل به ائمه تقاضا داریم ،‌ ایشان در درگاه خدا شفاعت ما را بکنند ،‌ در دعاهای مخصوص ماه رمضان نیز عباراتی را می بینیم که نشان دهنده عظمت خداست . سراسر این کتاب دعاهایی دارد که انس با این ادعیه می تواند نجات دهنده ما از آتش باشد . پس قدر این دعاها را بدانیم .


  • مهدی جعفری زاده

اوج

۱۶
تیر

برای اوج گرفتن باید خود را از علاقه دنیا و دلبستگی به آن خالی کرد


اوج

  • مهدی جعفری زاده


مسلمان بودن تازه اول راهه . بالاتر از اسلام آوردن ،‌ایمان هست که ایمان هم بدست نمی یاد مگر با انجام واجبات و ترک محرمات مگر با صبر بر سختی ها . و وقتی ایمان حاصل می شه که اسلام رو قلبا باور داشته باشیم و به دستوراتش عمل کنیم و در عمل مون احکام دین نمود پیدا کنه . تازه ایمان هم آخر راه نیست . بعد از ایمان مرحله تقوا می رسه و نهایتا هم بعد از تقوا مرحله یقینه که تو این مرحله پرده ها از جلوی چشمت برداشته میشه و حقیقت همه چیز رو می بینی . پس ای مسلمان هنوز اول راهی و باید خیلی تلاش کنی تا به یقین برسی .

  • مهدی جعفری زاده

میزبان

۱۳
تیر

اگه مرگ نزدیکه ، خدا نزدیکتره . پس قبل از اینکه مرگ سراغمون بیاد ،

از خدای مهربون آمرزش گناهانمون رو توی این ماه مبارک طلب کنیم .

تو ماه رمضان خدا میزبان ماست

پس برای تشکر و جبران ، سعی کنیم توی ۱۱ ماه دیگه

قلب ما میزبان خدا باشه .


دعا

  • مهدی جعفری زاده


در کتاب الکنی والالقاب از جنید بغدادی کلامی نقل می کند که یک قسمتش خوب است و قسمتی دیگر پسندیده نیست می گوید : لا یکون العارف عارفا حتی یکون کالارض یطوها البر والفاجر . یعنی عارف عارف نیست مگر آنکه مانند زمین همه او را لگد کوب کنند " وکسحاب یظل کل شی " و مانند ابر باشد که بر هر چیز سایه افکند . "و کالمطر یسقی ما ینبت و ما لا ینبت" و مانند باران باشد که بر زمین قابل رویش و زمین بایر ببارد . جمله اول این کلام با معیارهای اسلامی سازگار نیست . از اصول اخلاق اسلامی ، حفظ کرامت و شرافت نفس است . و این که خود را ذلیل نکند و نگذارد که دیگران او را پایمال کنند . این معنی را سعدی هم در شعر خود گفته :

من آن مورم که بـر پـایـم بنالنـد        نـه زنبـورم کـه از نیشـم بنالنـــد

کجا خود شکر این نعمت گذارم          که زور مـــــردم آزاری نــدارم

هیچگاه اسلام اجازه نمی دهد که مسلمان مانند مورچه ای باشد که او را پایمال کنند . البته زنبور هم نباید باشد که از نیشش بنالند . از طرفی زور باید داشته باشد ولی به دیگران زور نگوید و ظلم نکند . زور داشته باشد که مظلوم واقع نشود و به او زور نگویند . در کلام جنید بغدادی دو جمله معقول و منطبق با اخلاق اسلامی هست مانند ابر باشد که بر هر چیز سایه افکند و همچون باران باشد که بر همه جا ببارد .  

پس بهتر این است که بگوییم :

نه آن مورم که بر پایم بمالند

نه زنبورم که از نیشم بنالند

کجا خود شکر این نعمت گذارم 

که دارم زور و آزاری ندارم

  • مهدی جعفری زاده

 

قسمت شانزدهم : واقعه (کاش مشمول بشیم)

زندگی ما باید بر اساس قرآن باشه . این رو یکی از دوستام کامل تو زندگیش رعایت می کنه . علاوه بر اینکه سعی می کنه تو زندگی دستورات دین رو رعایت کنه و همه چیز رو مطابق دین انجام بده ، بعضی مواقع هم حرفهای جالبی می زنه . مثلا وقتی غذا می خوره شنیدم که می گه کاش مشمول (و لحم طیر مما یشتهون) بشیم . یا هر وقت میوه می خوره میگه کاش مشمول (وفاکهه مما یتخیرون) یا لا اقل مشمول (و فاکهه کثیره) بشیم . یا هر وقت کسی حرف چرت و پرت می زنه میگه کاش مشمول (لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما) بشیم . هر وقت هم بهش سلام می کنی میگه کاش مشمول (الا قیلا سلاما سلاما) بشیم . هر وقت هم خبر عروسی کسی رو بهش می دن می گه کاش مشمول (و حور و عین و فرش مرفوعه) و (عربا اترابا) بشیم . آره همه این حرفهایی که دوستم می زنه و میگه کاش مشمولش بشیم آیات سوره واقعه هست که داره نعمتهای بهشتیان رو می شمره و می گه بهشتیان از هر میوه ای که بخواهند میل می کنند یا از گوشت پرنده هر آنچه بخواهند یا اینکه در بهشت سخن لغو و بیهوده نیست و فقط سلام و سلام است یا اینکه می گه پاداش بهشتیان حور عین و دختران همسال شوی دوست هست . آره دوستم با این کارش هم داره دعا می کنه ، هم داره نعمتهای خدا رو می شمره ، هم داره نشون می ده که دلبسته این دنیا نیست و حواسش به آخرت و بهشته و هم داره امر به معروف می کنه .  

 

  • مهدی جعفری زاده

امان نامه

۰۹
تیر

خدایا از تو امان نامه می خواهم برای روزی که مال و فرزند هیچ نفعی برایم ندارد

خدایا تقاضای امان از تو دارم در روزی که معذرت خواهی ستم کاران هیچ سودی برایشان ندارد

و تقاضای امان دارم در روزی که مجرمین به صورتهایشان شناخته می شوند 

و تقاضای امان دارم در روزی که برادر از برادر فرار می کند

و خدایا امانم بده روزی که مادر از فرزندش فرار می کند

ماه رمضان آمد و دعایی که خیلی دوست دارم مناجات حضرت علی (علیه السلام) در مسجد کوفه هست که فرازی از این دعا رو در بالا مشاهده کردید . نکنه ماه رمضان تمام بشه و از دعاها غافل بشیم و از این همه رحمت خدا بی نصیب بمونیم . 

  • مهدی جعفری زاده

می دونید خیلی از فرشته ها آرزو دارن فرشته نگهبان من باشند !!!

جدی می گم . آخه اونها هم مثل ما انسانها دوست دارن جایی باشند که خیلی سرشون شلوغ نباشه و کارشون زیاد نباشه . از اونجا که من آدم گناهکاری هستم و هیچ عمل خیری انجام نمی دم بیکارترین فرشته ، فرشته ایه که مسئول ثبت اعمال نیک منه . بخاطر همین همه فرشته ها دوست دارن بجای فرشته ثبت اعمال نیک من باشن . در عوض فرشته ثبت گناهان من ، سرش خیلی شلوغه و هر روز اونقدر گناه از من سر می زنه که بنده خدا مجبوره تند تند اعمال بد من رو ثبت کنه . شما سعی کنین مثل من نباشین که همه فرشته ها آرزو داشته باشن مسئول ثبت اعمال نیک شما باشن .

  • مهدی جعفری زاده

آیت اله بهجت

  • مهدی جعفری زاده

 

سعدی می گوید :

پادشاهی پسر به مکتب داد                    لوح سیمینش بر کنار نهاد

بر ســر لوح او نوشته به زر                   چوب استاد به ز مهـر پـدر

در تواریخ آورده اند که نصربن احمد سامانی در طفولیت معلمی داشت عالم و دانا ولی خیلی سخت گیر بود و شاگردش را برای مختصر قصوری چوب می زد و می رنجانید . امیر سامانی با خود عهد بسته بود که چون بزرگ شود انتقام جان سوزی از معلم بکشد . سالها گذشت و امیر در عنفوان جوانی بر تخت کامرانی استقرار یافت و روزی به یاد معلم و چوبهائی که خورده بود ، افتاد . خادمی را عقب معلم فرستاد و به حضورش خواست . خادم وقتی پیام امیر را ابلاغ کرد . معلم پرسید که امیر در موقع احضار من چه کرد و چه فرمود ؟ خادم گفت : امیر به یکی از چاکران امر کرد از درخت بزرگی که در باغ است ببرد و به خدمتش ببرد . معلم دانا عازم شد . در بین راه از یک دکان میوه فروشی چند به آب دار و خوشرنگ خرید و در جیب و آستینش پنهان کرد و به حضور امیر رفت . امیر یکی از چوبها را به دست گرفته ، در حالی که تکان می داد . پرسید درباره این چوب چه می گویی ؟ چطور است ؟ معلم بهی که از آستین بیرون آورده در مقابل امیر گذاشت و گفت میوه ای  به این لطافت از این چوبها حاصل می شود . امیر از این جواب بیدار و خوشحال شد و نه تنها از سر انتقام گذشت بلکه حقوق خوبی هم در حق معلم مقرر فرمود .

ادیب السلطنه سمیعی می گوید :

تــوکجـــا روی عافیـت بینـی                   تا قفا بر سر ای پســر نخوری

لذت از عمر خود کجا یـابــی                 گه گهی سیلی از پدر نخوری

شاخ نشو و نمای خشک شـود                گر ز استاد چوب تــرنخوری

خون فاسد تو را هلاک کنــد                گـر ز ایــــام نیشتـــر نخوری

تلخـی روزگـار اگـر بچشــی                  از نــی آرزو شکـــر نخوری

که شوی آزمـوده تـا در کــار                 به نشسـت و فـراز بـر نخوری

باش قانع به آنچه روزی گشت                هان که از رشته بیشتر نخوری

 

  • مهدی جعفری زاده

 

قسمت پانزدهم : انجام وظیفه (حق الناس)

یادمه چند سال پیش با پسر برادرم رفته بودم یکی از ادارات برای انجام یک کار اداری . وقتی کارم انجام شد پسر برادرم از من ایراد گرفت که چرا اینقدر تقدیر و تشکر می کردی . اونا که وظیفه شون هست که این کار رو انجام بدن و در قبالش از دولت حقوق می گیرند و کاری بیشتر از وظیفه شون برات انجام ندادن که اینقدر از اونها تشکر می کنی ! منم بهش گفتم باشه بزرگ بشی و کار تو به ادارات بیفته ، اونوقت می فهمی . از اون موضوع چند سال گذشت . یه روز پسر برادرم به من گفت حالا می فهمم چند سال پیش چی می گفتی . حالا که خودم سر و کارم به این ادارات افتاده ، نظرم اینه که اگه واقعا کسی کار شما رو انجام داد باید دست و پاش رو هم ببوسی .

 

آره . اون راست می گفت . متاسفانه اونقدر سنگ جلوی پای آدم میندازن و اونقدر بی مسئولیت هستند که هر اداره ای می ری اگه کار آدم راه بیفته باید صدهزار بار خدا رو شکر کنی . آخه این کارمندای عزیز فکر نمی کنن که حقوقی که به خونشون می برن باید حلال باشه . فقط همین که روزی ۶ - ۷ ساعت توی اداره بشینن ، حقوقشون حلاله . نه . اگه توی اون ۶-۷ ساعت وظیفه شون رو درست انجام دادن و به درد ملت رسیدن درسته . اصلا از مصادیق حق الناس همینه که وقتی بنده های خدا به اونها مراجعه کردند به درستی کارشون رو انجام بدن و حق اونها رو ادا کنند و الا تو آخرت باید پاسخگو باشند هم بخاطر اینکه از بیت المال حقوق دریافت کردند و کارشون رو درست انجام ندادند و هم به خاطر اینکه کار مردم رو انجام ندادند و اونها رو اذیت کردند .

 

  • مهدی جعفری زاده

جنگ نرم

۰۱
تیر

جنگ نرم

مواظب شبیخون فرهنگی دشمن باشیم

برای این آرامش شهدا داده ایم

برای اعتقاداتمان خونها جاری شده است


  • مهدی جعفری زاده

ابزار وبلاگ