می خواستم هرچه در توان دارم جمع کنم تا مقاله ای زیبا در وصف امام زمان و در مورد نیمه شعبان بنویسم اما دیدم هر چه در وبلاک هست و اصلا خود وبلاگ بعنوان یک وظیفه در جهت انتظار عملی امام زمان بنا شده است . اصلا بدون امام زمان من هویتی ندارم . اصلا بدون امام زمان زندگی من معنایی ندارد و یاد آن حدیث افتادم که اگر کسی امام زمان خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است . آقا بدون تو ما هیچ هستیم . اصلا انتظار فرج تو ما را زنده نگه داشته است و شیعه را دو چیز پایدار کرده و تضمین می کند یکی پرچم سرخ شهادت عاشورا و دیگری پرجم سبز انتظار و مهدویت . اما آقا می دانم دلت خون است
از ما که شعار انتظار تو را سر می دهیم
اما با کارهایمان عکس انتظارات تو عمل می کنیم .
ما که می گوییم بیا آقا پا روی سرمان بگذار
اما خودمان پا روی تمام معارف اسلام گذاشته ایم .
ما که می گوییم آقا بیا تا دست در دست تو بگذایم
اما دست از بی توجهی به وظایف مسلمانیمان بر نمی داریم .
ما که لاف منتظر تو بودن را می زنیم
اما تو باید منتظر سر زدن هر رفتار ناپسندی از ما باشی.
می دانم آقا از ما ناراحتی ! می دانم آقا ما شیعیان بجای اینکه مایه آبروی شما باشیم ، باعث شرمندگی شما شده ایم . کاش ما بدانیم باید معارف دین را بیاموزیم و به آنها به طور صد در صد عمل کنیم تا آنگاه بشود درصدی احتمال رضایت تو را از ما و حضور و ظهورت در میان ما را داد . کاش و ای کاش بدانیم نباید منتظر آمدن تو بنشینیم بلکه برای آمدن تو باید ایستاد .