قطار زندگی قسمت پنجم
چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۰ ب.ظ
قسمت پنجم : سرود زندگی
یادمه وقتی پسرم تازه یادگرفته بود
چیزهایی رو که بهش یاد می دیم ، حفظ و تکرار کنه ، بستگان محترم لطف کرده
بودند و کلی شعر بهش یاد داده بودند . یه روز وقتی پسرم داشت یکی از همون
شعرها رو با صدای کودکانه خودش می خوند ، خیلی خوشم اومده بود و خوشحال
بودم و توی دلم گفتم این سرود زندگیه ، اینه شادی و شور . اما وقتی همون
روز دم دمای غروب ، پسرم مثل همیشه داشت شوخی می کرد و از زمین و آسمون
بالا می رفت ، سرش محکم خورد به دیوار . اونقدر سرش محکم خورد ،که فقط
دعا می کردیم طوریش نشده باشه و بعدش هم کلی گریه کرد . اون موقع بود که
فهمیدم سرود زندگی ، خوش بودن توی این دنیا نیست بلکه سرود زندگی هم به
یاد مرگ بودنه . البته اشتباه برداشت نکنید . منظورم اینه که آدم از دو
دقیقه بعدش هم خبر نداره . شاید بهتره بجای اینکه بشینیم و وقتی بچه هامون
شیرین زبونی می کنن هی به فکر20 سال بعدشون باشیم و با خودمون حساب و کتاب
بکنیم که چطوری پول جمع بکنیم تا برای آینده این بچه شیرین زبون خونه و
ماشین بخریم و حساب و کتاب پس انداز برای آینده ای که معلوم نیست چی باشه
رو بکنیم ، بهتره از همین حالا به فکر تربیت صحیح اش باشیم . بهتره جوری
رفتار بکنیم که بچه هامون هم از ما یاد بگیرن . بهتره بهشون یاد بدیم که
شیفته دنیا نباشن نه اینکه با این افکار ما ، اونا هم حریص به مال دنیا
بشن و از خود ما هم بدتر بشن . بهشون یاد بدیم حتی سرود زندگی هم به یاد
مرگ خوندن و به یاد مرگ بودنه و سعادت با مال جمع کردن و غافل شدن از آخرت
بدست نمی یاد بلکه سعادت ، استفاده درست از دنیا در جهت رسیدن به خوشبختی
در آخرته .