قطار زندگی قسمت چهارم
پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۰۸ ق.ظ
قسمت چهارم : اعتقادات
شاید برای شما هم پیش اومده باشه که کاری رو که بهش خیلی اعتقاد دارین ، انجام بدین اما در مقابل ، کسی که به اون کار شما اعتقاد نداشته باشه ، شما رو نهی یا مسخره کنه . اما اینو بدونید بعضی وقتها اعتقادات حتی باعث می شن آدم با ارزش ترین چیز دنیایی خودش که جونش هست رو فدا کنه . آره بعضی چیزها هستن که انسان حتی تمام دنیا رو هم با اونا معامله نمی کنه چه برسه که بخواد برای اونا مبلغ تعیین کنه . نمی خوام تند برم اما یکی از اونها ، قول و تعهدشه . شاید هیچ کدوممون به این موضوع توجه نکنیم اما اون روزی که می خوایم توی یه اداره استخدام بشیم یک تعهد و سوگندنامه رو امضاء می کنیم و قسم می خوریم که به ضوابط اون اداره پایبند باشیم . بذارید یه جور دیگه بگم . اگه کسی بخواد مسلمانیتون رو بخره ، حاضرید چقدر براش مبلغ تعیین کنید . حالا فکر می کنید اگر شما آدم درستکاری نبودید و مثل من پا روی خیلی اعتقاداتتون گذاشتید ، اون مسلمان بودنمون مایه افتخاره برامون یا برعکس آبروی مسلمانها رو هم می بریم .
میگن بدبخت کسی هست که دینش رو به دنیاش بفروشه اما می دونید بدبختر از اون کیه ، کسی که دینش رو به دنیای دیگری بفروشه . مثلا برای اینکه یکی دیگه می خواد کلی سود بکنه پا روی اعتقاداتتون بذارید و کار خلافی رو انجام بدید و شرف و وجدان کاریتون رو بخاطر سود بردن دیگران زیر پا بذارید . یادتون نره عمل به اون تعهد و سوگندنامه کاری هم یکی از اعتقاداتمون هست که اصلا نمی شه براش قیمت تعیین کرد .