کلام نامتوازن
در کتاب الکنی والالقاب از جنید بغدادی کلامی نقل می کند که یک قسمتش خوب است و قسمتی دیگر پسندیده نیست می گوید : لا یکون العارف عارفا حتی یکون کالارض یطوها البر والفاجر . یعنی عارف عارف نیست مگر آنکه مانند زمین همه او را لگد کوب کنند " وکسحاب یظل کل شی " و مانند ابر باشد که بر هر چیز سایه افکند . "و کالمطر یسقی ما ینبت و ما لا ینبت" و مانند باران باشد که بر زمین قابل رویش و زمین بایر ببارد . جمله اول این کلام با معیارهای اسلامی سازگار نیست . از اصول اخلاق اسلامی ، حفظ کرامت و شرافت نفس است . و این که خود را ذلیل نکند و نگذارد که دیگران او را پایمال کنند . این معنی را سعدی هم در شعر خود گفته :
من آن مورم که بـر پـایـم بنالنـد نـه زنبـورم کـه از نیشـم بنالنـــد
کجا خود شکر این نعمت گذارم که زور مـــــردم آزاری نــدارم
هیچگاه اسلام اجازه نمی دهد که مسلمان مانند مورچه ای باشد که او را پایمال کنند . البته زنبور هم نباید باشد که از نیشش بنالند . از طرفی زور باید داشته باشد ولی به دیگران زور نگوید و ظلم نکند . زور داشته باشد که مظلوم واقع نشود و به او زور نگویند . در کلام جنید بغدادی دو جمله معقول و منطبق با اخلاق اسلامی هست مانند ابر باشد که بر هر چیز سایه افکند و همچون باران باشد که بر همه جا ببارد .
پس بهتر این است که بگوییم :
نه آن مورم که بر پایم بمالند
نه زنبورم که از نیشم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گذارم
که دارم زور و آزاری ندارم