اینگونه خدا را بشناسیم
یکی از معاریف می گوید : روز اولی که ما را به دبستان بردند ، به ما اصول دین آموختند . اصل اول ، توحید بود . در معنای توحید به ما گفتند خدا یکی است و دو نیست . توحیدی که ما آموخته ایم ، همین است . این کافی نیست . این کلمه ، جامعه را موحد نمی کند . باید از روز اول به بچه آموخت ، خدا یکی است . هیچ مخلوقی جز خدا ، منشاء اثر نیست . باید از خدا ترسید چون خدا از احوال و کارهای ما آگاه است . و هرچه می خواهیم باید از خدا بخواهیم ، زیرا همه خیرات در دست خداست . اما خدا وقتی خیر خواهد داد که ما لایق باشیم . هنگامی ما لایق خواهیم شد که نیت و صفات و اعمال خود را نیکو گردانیم . آدمیان همه ، بندگان خدایند . همه با هم برادریم . باید بد یکدیگر را نخواهیم .باید به هم کمک کنیم . باید با هم متحد باشیم و بر خلاف هم حرفی نزنیم و قدمی برنداریم . باید دروغ نگوییم و خیانت نکنیم . خدا عادل است ، ما باید عادل باشیم . خدا راستگوست ، ما باید راستگو باشیم . خدا مهربان است ، ما باید مهربان باشیم . عالم همه ، یک پیکر است و همه موجودات ، اعضای این پیکرند . آنها که خدا پرست هستند ، همه دارای یک روح هستند . عالم دارای نظم است ، ما باید در کارهای خود منظم باشیم . معنای توحید را باید به این کیفیت به اطفال بیاموزند و آنها را به نماز و راستگویی و نظافت و نظم در زندگی وادارند . و همه ی درسهایی که به آنها می دهند ، باید در این مقصود مشترک باشد . یعنی مطلبی به آنها بیاموزند که خلاف این عقیده را در ذهن آنها ایجاد نکند و همه آموزگاران باید دارای همین فکر باشند و شاگردان این عقیده را از دهان همه ، یکسان بشنوند . در آن صورت است که جامعه عملا موحد می شود و از نتائج توحید برخوردار می گردد .