فاطمیه
مزد پیامبری فاطمه متولد شد در زمانی که همه زنان قریش خدیجه را رها کرده بودند و خدیجه در غربت و تنهایی بود . اما خداوند فاطمه را بوسیله چهار زن بهشتی در آغوش خدیجه قرار داد و در مورد مقام والایش همین بس که سوره کوثر را در شان او نازل کرد و فاطمه را خیر کثیر نامید . انا اعطیناک الکوثر * فصل لربک وانحر * ان شانئک هو الابتر و آنگاه فاطمه و شوهر و فرزندانش را مطهر قرار داد و در شانشان آیه تطهیر را فرستاد (( و ما هرگونه پلیدی و آلودگی را از شما اهل بیت دور کردیم و شما را پاکیزه قرار دادیم . انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا و آن هنگام که پیامبر برای اثبات نبوت خود به مباهله دعوت شد کسی جز فاطمه و شوهر و فرزندانش را به نشانه حقانیت اسلام پیش نفرستاد و بار دیگر به همگان فهماند که فاطمه و اهل بیتش محور اسلام و نشانه حقانیت اسلام اند . آیه مباهله نازل شد سه روز بود که لب به نان و غذا نزده بودند . همان تکه نانی هم که داشتند ، افطار شب اول به فقیر ، شب دوم به یتیم ، شب سوم به اسیر دادند تا دوباره ثابت کنند که خاندان نبوت اند و ایمان به خدا در گوشت و خونشان قرار گرفته است و خداوند هم در شان و منزلتشان این آیه را فرو فرستاد . و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا محمد می گفت : من بیشترین آزار و اذیتها را در بین پیامبران کشیده ام ، اما استقامت او نتیجه داد و اسلام سراسر حجاز را فرا گرفت و نام محمد در سراسر حجاز در هنگامه اذان بلند می شد . اشهد ان محمدا رسول الله محمد عدالت و برابری ، دوستی و محبت ، زندگی آزادانه و عزت را برای مردم به ارمغان آورده بود . از طرفی محمد ، فاطمه و علی و حسن و حسین را بسیار دوست می داشت و همیشه به دوستی آنان سفارش می کرد . اما خداوند خواست تا محمد همگان را نسبت به محبت فاطمه و رضای او و اهل بیت پیامبر آگاه سازد . پس از او خواست به همگان اعلام کند در مقابل آن همه آزار و اذیت که در راه اسلام دیده چه می خواهد ؟ قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی پس در قرآن چنین گفت : (( و بگو ای محمد در مقابل رسالتم از شما مزد و اجری نمی خواهم جز مودت و محبت و دوستی نزدیکان و اهل بیتم )) پس یا ایها المسلمون ؟ چه شد ؟ چه شد که محبت به فاطمه و اهل بیت پیامبر که حضرت محمد (ص) در قرآن آن را مزد رسالت خود از مردم معرفی کرد فراموش شد . مگر مردم آن زمان آیات خدا را فراموش کرده بودند . چه شد ؟ چه شد که دختر پیامبر خدا مخفیانه و شبانه دفن شد ؟ مقصود خلقت علی بود و دست بسته . علی بود و درد فاطمه . علی بود و خون جگر . علی بود گریه برای فاطمه . دیگر کمر علی شکسته شده بود . علی بر یادگار پیامبر می نگریست و می گریست . در خانه علی سکوت بود چون دیگر فاطمه توان حرف زدن نداشت . در خانه علی غوغا بود چون فاطمه در بستر مرگ بود و علی خسته بود و می گریست . دل خسته ماه بود که بر ماه می گریست شب ها به یاد فاطمه در چاه می گریست تنها سکوت بود که از پا نمی نشست قلب علی شکسته ولی او نمی شکست فاطمه بود و پهلوی شکسته . فاطمه بود و مظلومیت . فاطمه بود و تنهایی شب . فاطمه بود و ... . اما دیگر فاطمه نبود . فاطمه رفت و خون شد دل علی . فاطمه رفت و تیره شد جهان . فاطمه رفت و علی با دستان خود غسلش داد ... فاطمه رفت و پیدا شد زخم پنهان او . و این بود که دل علی را خون کرده بود . وانگه رسید لحظه پرواز فاطمه پایان سرخ نقطه آغاز فاطمه می شست خون چشم علی ، جسم پاک او می داد غسل بر بدن زخم ناک او فاطمه رفت و از درد ناله کرد حسین . فاطمه رفت و هیچ نتوانست بگوید حسن . و چه آمد بر دل زینت ، خدا می داند . در خون نشست قامت خورشید و شام شد صبر حسن در این غم عظما تمام شد در هجر او ، حسین ولی داشت شط خون شد دشت سینه اش ز تفت داغ لاله گون او که مقصود خلقت بود . او که همه چیز مصطفی و صفای خانه علی بود ... و دیگر ... و دیگر نبود . فاطمه بر روی دستان فرزندان خود ، بر روی دستان شوهر خود تشییع شد . این زن ، زن نجیب که مقصود خلقت است با پهلوی شکسته ، بلند است روی دست این زن ، زن شگرف که بر شانه علی است گلبوته محمدی و خانه علی است خانه علی بی فاطمه چگونه خواهد بود . خانه ای که تا بود فاطمه بود و مهربانی او . فاطمه بود و ... . یک آسمان شکوه به دستاس می دهد دستش هنوز بوی گل یاس می دهد این زن ، زن غیور که با خون وضو گرفت تا چشم باز کرد ، به اندوه خو گرفت فاطمه شبانه دفن شد تا برای همیشه مزارش مخفی بماند و این باشد نشانه ظلم تاریخ بر خاندان محمد و این شرمندگی برای همیشه بر پیشانی تاریخ بماند . نه ... قبر فاطمه مخفی ماند تا برای همیشه یاد فاطمه در قلبهای عاشقان اهل بیت حکاکی شود . مزار فاطمه برای همیشه مخفی ماند تا قلب شیعیان او برای همیشه پیدا شود . قلبی که مالامال از عشق فرزندان فاطمه است . قلبی که در طول تاریخ فقط مظلومیت را در خود ثبت کرد . قلبی که فقط شجاعت و شهامت را در خود ثبت کرد . و قلبی که برای ابد و فقط حب ولایت را در خود ثبت کرد . قلبی که فقط شهادت را در خود ثبت کرد . قلبی که فقط شهادت را در خود ثبت کرد .
اما چه گذشت بر حسن و حسین در سوگ و عزای فاطمه ؟
حسن و حسین مادر و معلم خود را از دست داده اند . حسن و حسین پناه و تکیه گاه خود را ، تمام مهربانی را و تمام محبت را ، تمام عشق را و تمام امید خود را از دست داده اند .
آنها مادر خود را از دست داده اند . آنها چنان در عزای مادرشان بی تابی می کنند که ملائکه آسمان از این بی تابیشان ، تاب و توان خود را از دست داده اند .
اما بر زینب چه گذشت ، خدا می داند .
زینب مادر را از دست داده است . مادری که تنها هجده بهار از زندگی اش گذشته بود . مادری که در هجده سالگی ، با قد خمیده و دست به کمر گرفته راه می رفت . مادری که خیلی زود پیر شد . مادری که خیلی زود فرزندانش را وداع گفت .
مادری که پشت و پناه فرزندان بود .
مادری که افتخار بچه ها بود .
مادری که مادر بودن را معنا کرد .
مادری که مادر بود .
فاطمه رفت ، اما چیزی که ماند ، ابعاد شخصیتی او بود . فاطمه الگویی کامل برای همه زنان مسلمان بود . فاطمه یک زن و یک انسان کامل بود . اما ...
اما چرا زنان امروز فاطمه نیستند . چرا زنان مسلمان ، امروز بمانند فاطمه نیستند . چرا رفتار فاطمه در آنها نمایان نیست . چرا حجاب که بزرگترین هدیه فاطمه به زنان مسلمان است در بین زنان غریب است ؟
چرا دیگر زنان مسلمان برای نگاهشان احترام قائل نیستند .
چرا صدای حیا و عفت را بخاطر سرو صداهای زیورآلاتشان نشنیده اند ؟
چرا نوشته های غیرت و ایمان را بخاطر نگاههای حرام ندیده اند ؟
چرا درس عفاف و پاکدامنی را بخاطر بی حجابی شان متوجه نشده اند ؟
و چرا نفهمیده اند که حجاب و غیرت و عفاف و حیا ، زینت زن است نه ... .
اما در همین عصر ، زنانی هم هستند که زن بودن و انسان بودن را در فاطمه وار بودن ، یافته اند . شیر زنانی هستند که درس غیرت و شجاعت را فقط مشروط به حضور در کلاس درس فاطمه (س) دیده اند . زنانی هستند که در این هیاهو ، حجاب را زینت خود می دانند و حیا و عفت را فاطمه گونه معنی کرده اند .
و فاطمه را الگوی خود قرار داده اند .
- ۹۳/۰۱/۱۲
- ۳۹۵ نمایش