حیله دشمن
۱۸
ارديبهشت
گویند سه گاو در بیشه ای بودند . کی سیاه و یکی سفید و یکی سرخ و نیز شیری در آن بیشه مقام داشت . چون هر سهگاو با یکدیگر متحد بودند ، شیر بر ایشان دست نمی یافت . روزی شیر ، دو گاو سیاه و سرخ را نهانی گفت که رنگ من با شما یکی است و گاو سفید در میان ما بیگانه است . بگذارید که او را بکشم و چمن و چراگاه برای ما تنها بماند . آن دو فریب شیر را خورده و یار خود را رها کردند . چون شیر از گاو سفید خاطر بپرداخت ، گاو سرخ را بفریفت و گفت مرا با تو رنگ یکی ست ، بیا تا گاو سیاه را از میان برداریم و بیشه به تنهایی از آن ما باشد . چون گاو سیاه را نیز بکشت ، شیر دیگر بار قصد خوردن گاو سرخ کرد . گاو سرخ گفت مرا مهلت ده تا سه بار بانگ برآورم . شیر او را مهلت داد . پس گاو فریاد برآورد ((روزی که گاو سفید خورده شد مرا خوردند))
- ۰ نظر
- ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۰۳
- ۳۲۵ نمایش