قرآن و عترت

دریچه مسلمانی = مفاهیم و معارف اسلامی ، اتصال به قرآن و اهل بیت

قرآن و عترت

دریچه مسلمانی = مفاهیم و معارف اسلامی ، اتصال به قرآن و اهل بیت

کد آهنگ

قرآن و عترت

من مسلمانم و عاشق امام زمان هستم و این وبلاگ رو بعنوان یک اقـدام در جهت انتظار عملی امام زمان (عج) طراحی کردم و سعی می کنم به اندازه توان خودم تلاش کنم . اینم بگم که دعای کمیل رو خیلی دوست دارم . سعی می کنم تا بتونم دنبال تفسیر قرآن و جلسات تفسیر باشم .
سه خصوصیت دارم .
اول : حاضر نیستم به خاطر آبادی دنیای خودم ، دنیای دیگران رو خراب کنم .
دوم : حاضر نیستم آخرت خودم را بخاطر دنیای دیگران خراب کنم.
سوم : حاضرم به خاطر آباد کردن آخرت دیگران حتی دنیای خودم خراب بشه .

ضمنا اکثر مطالب وبلاگ ، تماما نوشته خودمه . می دونم سلیقه ها متفاوته اما امیدوارم مطالب نوشته شده جوری باشه که تفسیر درستی از مفاهیم دینی انجام داده باشم هر مطلب هم که از جای دیگه ای هست منبعش نوشته شده .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
ذكر ايام هفته
ذکر روزهای هفته
ايام هفته
تاریخ روز
اوقات شرعي
اوقات شرعی
دعاي فرج
دعای فرج
همراه با قرآن
آیه قرآن تصادفی
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
تدبر در قرآن
آیه قرآن
وصيتنامه شهدا
وصیت شهدا
ساعت
ساعت فلش مذهبی

۱۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

جوان بصیر

۲۸
ارديبهشت

شعبان به نیمه خود نزدیک می شد و زمین انگار می دانست قرار است چه اتفاقی بیفتد . آسمان نیز آماده می شد تا نوای نازی را بشنود و حسین بود آنکه قرار نداشت ...

ما آن جوانانی هستیم که در پرتو رهنمودهای رهبر و زعیم خود ( امام خامنه ای ) ،‌صراط مستقیم وصل به مهدی موعود را ادامه می دهیم و حرکت در این صراط نه از روی تعصب و نه به خاطر هیچ حزب و گروهی بلکه بواسطه بصیرتی ست که در زیر لوای راهنمایی های رهبر و مقتدایمان و در مجالست علمای دین و از برکت حضور مستمر در مساجد بدست آورده ایم و آماده ایم علی اکبر وار در کربلای مبارزه با نفس شمشیر بزنیم و در رکاب رهبرمان و در ادامه راه شهدامان و به خاطر ایمانمان ، نه تنها از نان مان که از جانمان نیز بگذریم .

  • مهدی جعفری زاده

پاسدار دین

۲۰
ارديبهشت

تو همانی که به یمن تولدت فطرس ملک پر و بال گرفت .

تو همانی که معنی کرده ای آزادی و آزادگی را .


تو سرور و آقای جوانان بهشت هستی . تو مصباح هدی و سفیه نجاتی . تو یاور دین رسول اللهی . آری در سوم شعبان نوزادی در خانه علی چشم به جهان گشود که بعدها با خون خود بزرگترین موهبت خدا به مردم (یعنی اسلام را) آبیاری کرد و به نهال اسلام تضمین سلامت و تنومندی داد تا پیامبر اسلام بدین سبب بگوید حسین از من و من از حسینم . حسین از من است که مشخصا یعنی حسین از نسل من است اما من از حسینم بواسطه این بود که امام حسین دین اسلام و امانت حضرت محمد را حفظ و حراست کرد و با خون خود آن را جاودانه نمود . آری حسین ، پاسدار دین بود .  


امام حسین

  • مهدی جعفری زاده

رسول مهربانی ها

۱۵
ارديبهشت

((اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ  سوره علق آیه 1))

بخوان به نام پروردگارت که آفرید . و آن هنگام که این ندا در گوش محمد پیچید ،‌ او چهل سالگی اش را می گذراند . چهل سال توام با عبادت خدا و جلب اعتماد مردم به گونه ای که او را محمد امین می خواندند ...

اما محمد استقامت نمود و این استقامت نه به خاطر خوش آیند این و آن و نه از روى تظاهر و ریا و نه براى بدست آوردن مقام و ثروت بلکه تنها به خاطر فرمان خدا و آنگونه که به او دستور داده شد ، بود . و این استقامت و مقام کمال محمد بود که او را به بلندی رساند و او و اهل بیتش اسلام را جاویدان نمودند .

  • مهدی جعفری زاده

رحمه للعالمین

۱۵
ارديبهشت

یا رسول الله ، ای رحمت خدا برای زمینیان ، ای که مبعوث شده ای برای مکارم اخلاق . 

زیباترین نام جهان برای من محمد است . محبوب خدا در زمین . براستی که اگر تو نبودی و اسلام را به ما هدیه نمی کردی ، دیگر زندگی معنایی نداشت . عاشقانه دوستت دارم . یا رسول الله فردی از امت تو هستم که سراپا گناهم چرا که نتوانستم بر نفس خود غلبه کنم و اگر تو را الگوی خود می ساختم چه بسا آزاده ترین فرد دنیا بودم . اکنون امید به این دارم که تو که رحمت للعالمین هستی مرا شفاعت کنی و در شب مبعث خود شفیعم نزد خدا گردی .

 جانم به فدای تو یا رسول الله 

  • مهدی جعفری زاده


فکر کنم اندونزی بود . یک نفر (احتمالا دکترای علوم اجتماعی داشت) ، تو اون کشور موسسه ای به نام شهید مطهری درست کرده بود . اونقدر راحت در مورد شهید مطهری صحبت می کرد و اونقدر اطلاعات راجع به ایشان و کتابهای ایشان داشت که انگار سالها با شهید مطهری بوده و کاملا با فکر و اندیشه ایشان آشناست . حتی از ایرانی ها هم که تعریف می کرد ، مشخص بود که به واسطه شناختی که از شهید مطهری داره ، برای ایرانی ها اینقدر احترام قائله . نمی خوام مطلب به درازا بکشه . جدا بگین تا امروز چند تا از کتابهای شهید مطهری رو مطالعه کردید . خیلی بی انصافیه که یک فرد خارجی ، شهید مطهری رو بهتر از ما شناخته و کتاباش رو مطالعه کرده و با اندیشه شهید مطهری کاملا آشناست و حتی یک موسسه به نام شهید در خارج از کشور بنا کرده ، اونوقت ما حتی یکی از کتابهای اون بزرگوار رو هم مطالعه نکرده باشیم .


شهید مطهری

  • مهدی جعفری زاده

 وصف کردنت  را هم از تو فراگرفتم  ... معلم

تو همانی که وقتی سکان سخن گفتن را به دست می گرفتی فقط دوست داشتم گوش کنم . آنقدر زیبا و دلنشین سخن می گفتی که هرگز از نگاه کردن به تو و توجه به حرفهایت سیر نمی شدم . می گفتن شغل انبیاء را داری . این را نمی دانم . فقط می دانم تمام همت و تلاشت سعادت بچه هایی بود که برای تعلیم و تربیت به دست تو سپرده بودند . آنقدر کار خود را مقدس می دانستی و تلاش می کردی  ،  که بوسه بر دستانت را بمانند بوسه بر دستان پدر جایز دانسته اند . آری بوسه زدن فقط بر دست دو تن جایز است . یکی بر دستان کسی که تو را بدنیا آورده یعنی پدر و مادر و دیگری بر دستان کسی که تو را علم آموخته یعنی  استاد و معلم . آری تو بمانند پدرم بودی . با وجود پدرم ، من به دنیا آمدم اما این بواسطه وجود تو بود که چشمانم به دنیا باز شد یعنی این تو بودی که دنیا را و هر آنچه در دنیا بود به من آموختی . حساب دودوتا چهار تا هم که بکنیم تقریبا همه چیز را تو به من یاد دادی حتی چیزهای ساده مثل نوشتن آب بابا را . اصلا همین حساب کردن را هم تو به من آموختی . چه بگویم در وصفت که حتی همین نوشتن در وصفت را هم از تو فرا گرفتم . آن روزها وقتی بچه بودیم و سر کلاس می آمدیم شاید از تکالیف گفتن و گاهی اوقات از عصبانی شدن و اینکه ما را تنبیه می کردی ، خسته می شدیم و دوست داشتیم زودتر بزرگ شویم ، اما حالا که بزرگ شدیم ، دلمان آنقدر هوای کلاس و درس و مدرسه و از همه مهمتر روح مدرسه را که تو بودی ، کرده که ... . البته آنقدر باوفا و باصفایی که هنوز هم وقتی شاگردان قدیمی پیشت می آیند ، آنها را می شناسی . هنوز وقتی شاگردی از شاگردان قدیمی ات که الآن برای خود مردی شده است از اوضاع و احوال نابسامان زندگی اش می گوید  ، می شود ناراحتی و نگرانی را در چشمانت دید . یا وقتی شاگردی از وضع خوب کسب و کار و خانواده اش می گوید ، آنقدر خوشحال می شوی که هیجان و شادی ات را نمی توانی پنهان کنی . راستی مگر قلب تو چقدر بزرگ است که سالهاست دغدغه ها و مشکلات شاگردان فراوانی را گوش می دهی و پای درددل آنها می نشینی و باز هم برای شاگردان قدیمی هم وقت داری . آخر مگر تو خسته نمی شوی ؟ حالا می دانم وقتی می گویند شغل انبیاء یعنی چه . یعنی تو تعلیم و تربیت می کنی . یعنی تو غصه همه را می خوری . یعنی تو به فکر سعادت همه هستی ... یعنی تو خسته نمی شوی ...

با تمام وجود  دوستت دارم معلم خوبم

  • مهدی جعفری زاده

فراقت را چگونه تحمل کنم ؟!

ای خدا و ای آقا و ای مولای من !

اگر مرا به خاطر نافرمانی ام در آتش جهنم قرار دهی و عذاب کنی به فرض که بر آتش و عذاب صبر نمایم اما چگونه دوری و فراق تو را تحمل کنم . اگر مرا هم ردیف دشمنان و معاندان خود قرار دهی به فرض که بر این رنج و عذاب صبر نمایم اما چگونه طاقت بیاورم که از نگاه رحمتت دور مانده ام و از دوستی تو بازمانده . خدایا و معبودا اگر در آتش جهنم جای گیرم از هیچ چیز ننالم اما چگونه فریاد برنیاورم از دلتنگی برای لقاء تو و چگونه تاب بیاورم عدم رضای تو از خودم را . هیهات از تو دور است چنین گمانی از تو که گفته ای از پدر و مادر نسبت به بندگانم مهربان ترم و از رگ گردن به آنها نزدیکتر که مرا به حال خود واگذاری. پس تو ای خدایی که نه از ما دوری و نه نسبت به ما نامهربان ؛ مرا به راه راست هدایت فرما و گناهانم را ببخش ای سریع الرضا و ای توبه پذیر .

  • مهدی جعفری زاده

خوشبختی یعنی چی ؟

۰۷
ارديبهشت


همه چی تو زندگی دارم . از نظر مادی چیزی کم ندارم . شاید از دید بقیه از نظر خانواده و محبت و ... هم چیزی کم نداشته باشم . اما هنوز خودم احساس نمی کنم خوشبختم . آخه من می گم خوشبختی مال و ثروت نیست ، چون شاید یکی خیلی فقیر باشه ولی باز هم احساس کنه خوشبخته . می گم خوشبختی شاید حتی داشتن محبت خانواده و دوستان هم نیست ، چون شاید کسی اصلا خانواده و دوستی نداشته باشه ولی احساس کنه خوشبخته . من می گم خوشبختی اون احساسیه که تو در درونت باید داشته باشی نه اون چیزی که بقیه می بینن . خوشبختی اون آرامشیه که در درونت باید وجود داشته باشه . اما من در خودم تلاطم و طوفانی احساس می کنم که به آرامش رسیدن اون خیلی دور بنظر می رسه . شاید تنها وقتی که آرامش دارم وقت نمازه . شاید فقط وقتی جملات زیبا و سراسر تعبد و خاضعانه دعای کمیل رو می بینم و می شنوم ، آرامش پیدا می کنم . والا به جز اون تمام اوقاتی رو که در دنیا سپری می کنم جز رنج و از بین رفتن آرامش درونی ، چیزی نصیبم نیست . نمی دونم ! یا من اون جوری نیستم که دنیا می خواد . یا دنیا اون جوری نیست که باید باشه . البته فکر می کنم این دنیا و مردم هستند که اون جوری نیستن که باید باشن . چون خودشون هم قبول دارن که باید محبت باشه ، صداقت باشه ، تهمت نباشه ، ریا نباشه ، ولی باز هم به این چیزا عمل نمی کنن . همه می خوان دنیای خوبی داشته باشن ولی از خراب کردن دنیای دیگران دست بر نمی دارن . اصلا دلم نمی خواد من اون جوری بشم که دنیا می خواد بلکه از خدا می خوام دنیا اون جوری بشه که باید باشه ...

خوشبختی

  • مهدی جعفری زاده


کاش دنیا و اعمال ما دکمه delet یا لااقل restore داشت اما حالا فقط دو تا انتخاب داریم 

اینکه هنوز هم گناه کنیم یا نه به راه راست برگردیم 

با توجه به اینکه فرصت کم و عمر کوتاهه پس هر روز بگیم

اهدنا الصراط المستقیم 

و در این راستا تلاش کنیم


گناه

  • مهدی جعفری زاده


قسمت اول : گذران عمر

هر روز صبح که به محل کار می رم ، اولین کاری که انجام می دم ، اینه که مهر تاریخ رو یک روز به جلو می برم . و هر روز که این کار رو انجام می دم ، کاملا احساس می کنم که یه روز از عمرم گذشته و به فکر فرو می رم و می گم یه روز دیگه هم گذشت . از طرفی خیلی ناراحت کننده است چون هر روز ، یه روز به مرگ نزدیکتر می شم و فرصت جبران گناهانم کمتر می شه اما از طرفی هم هر روز که این تاریخ رو جدید می کنم ، با خودم می گم یه روز تازه شروع شد . یه روز که می شه توی اون روز گناه نکرد و به مردم خدمت کرد و عبادت خدا رو به جا آورد . شاید برای شما هم چنین احساسی رخ بده مخصوصا همکارانم که باید صبح زود مهر تاریخ رو جلو ببرند . به اونا هم پیشنهاد می کنم مثل من نباشن که اونقدر گناهکار باشن که تو فکر فرو برن و غصه بخورن که یه روز دیگه به مرگ نزدیکتر شدن . بهشون می گم اگه مثل من گناهکار هستن ، توبه کنن و هر روز موقع شروع کار از خدا کمک بخوان و این جمله رو تکرار کنند : (( امروز می خوام گناه نکنم و عبادت خدا رو انجام بدم و به خلقش خدمت بکنم )) .

  • مهدی جعفری زاده

دهنده بی منت

۰۶
ارديبهشت


اگه معنی ایاک نعبد و ایاک نستعین رو بدونیم اونوقت بجای اینکه دستمون رو پیش این و اون دراز کنیم و امیدمون به این و اون باشه همگی باهم دستامون رو پیش کسی دراز می کنیم که هم واقعا کار از دستش برمی یاد و هم منتی سرمون نمی ذاره.

دعا


  • مهدی جعفری زاده

ابزار وبلاگ